مقاومت در برابر تغییر از حداکثر شدن نیروی اصطکاک در حالت ایستا و بهویژه در آستانة حرکت (در علم دینامیک و مکانیک) تا تغییر و اصلاحات اقتصادی (در علم اقتصاد) و موانع نهادی و ساختاری در برابر تغییر (در علم جامعهشناسی) را میتوان بر اساس نظریه وابستگی به مسیر توضیح داد. تئوری وابستگی به مسیر ابتدا توسط متخصصان فناوری برای توصیف فرایندهای پذیرش فناوری ارائه شد. برابر این اصل، فرایندهای وابسته به مسیر حرکت گذشته، پدیدههایی هستند که نتایج و دستاوردهای آنها فقط به عنوان جزیی از یک فرایند تاریخی قابل درک هستند، دستاوردها و نتایجی که ضرورتا بهینه نیستند. به این ترتیب بخش عمدهای از ناکارآمدی نظامها، ناشی از وابستگی آنها به مسیر حرکت گذشته است. در ادامه به توانایی تبیین این نظریه از پدیدهها در حوزههای مختلف علمی میپردازیم:
در حوزه فناوری
مفهوم وابستگی به مسیر یا قفلشدگی[1] ابتدا توسط متخصصان فناوری مطرح شد و بعدها وارد اقتصاد و جامعهشناسی شد. برای اولین بار «پل دیوید» در تحلیل تحولات چیدمان «صفحه کلید» ماشینهای تحریر و کامپیوترهای امروزی متوجه این موضوع شد که جاذبهای وجود دارد که فناوریهای بعدی «صفحه کلید» را تحت تاثیر شرایط اولیه آن نگاه میدارد و با اینکه ممکن است این امر کاملا اتفاقی باشد، اما تغییرات آتی این فناوری را در مسیر مشخصی هدایت میکند. او نشان داد که چیدمان «صفحه کلید» کامپیوترهای امروزی که اصلاحا QWERTY نامیده میشود، علیرغم بهینه نبودن، در ادامه فناوریهای قبلی تداوم یافته است.
در حوزه فیزیک
مفهوم اینرسی (چه اینرسی سکون و چه اینرسی حرکت)، بیانگر وابستگی به مسیر و شرایط پیشین جسم است. یعنی اگر جسم ساکن است، تمایل به سکون دارد و در مقابل حرکت مقاومت میکند و اگر جسم حرکت میکند، تمایل به حرکت داشته و در مقابل ساکن شدن مقاومت میکند. این رفتار در فیزیک با نام «قانون لختی یا ماند نیوتن» شناخته میشود.
در حوزه علوم طبیعی
در علوم طبیعی، به هر فرایند پویا[2] که تاریخ یا گذشته آن بر تحولاتش تاثیری تعیینکننده بگذارد، وابسته به مسیر[3] گفته میشود. به بیان دیگر، حقایق امروز بر اساس اتفاقات دیروز شکل میگیرد. شکلگیری انواع گونههای جاندار از یک گونه مادر، ناشی از همین وابستگی است.
در حوزه اقتصاد کلان (ملی)
در اقتصاد از این عبارت برای توضیح تفاوتهای ناگزیر نهادی و سازمانی بهره گرفته میشود. این نظریه در برابر نظریه نوسازی (مدرنیسم) شکل گرفت تحت تأثیر اندیشههای رائول پربیش (اقتصاددان آرژانتینی ومدیر کمیسیون اقتصادی سازمان ملل در آمریکای جنوبی) در اواخر دهه ۱۹۵۰ توسعه یافت. این نظریه نشان میدهد که برخلاف نظریه نوسازی که بیان میکند راه پیشرفت تنها از طریق الگو قرار دادن کشورهای توسعه یافته میباشد، این روند سبب شکل گیری اقتصاد وابسته در کشورهای توسعه یافته گشته و الگوی سیستم اقتصادی مرکز پیرامون را ایجاد میکند که کشورهای صنعتی در مرکز این اقتصاد قرار گرفته و کشورهای در حال توسعه در پیرامون آن جای میگیرند. از همین رو است که در تمام متون سیاستگذاری توسعه، از گرتهبرداری سیاستهای دیگر کشورها بدون توجه به زمان و مکان اعمال آنها، پرهیز داده میشود.
در حوزه رشد اقتصادی
توسعه از منظر نهادگرایی میگوید وابستگی به مسیر وجود دارد، یعنی اینکه، مسیری نهادی که از جایی شروع شده و به اینجا رسیده را تا حد زیادی نمیتوان تغییر داد و ناچار به ادامه آن مسیر هستیم، مگر در شرایطی خاص و با ملاحظاتی ویژه. یکی از نکات جدی و محل تامل در تبیین ضعف کشورهای مبتنی بر منابع طبیعی این است که وابستگی به مسیر در این نوع از اقتصادها بیش از سایر موارد است یعنی مثلا اگر اقتصاد کشوری مبتنی بر نفت باشد در مقایسه با کشوری که مبتنی بر خودرو است با دشواری بسیار بیشتری میتواند جهش فناورانه داشته باشد و وابستگی به مسیر بیشتری در آن ایجاد شده است. به عبارت دیگر وابستگی به مسیر یعنی اگر کشوری در چند زمینه تخصص پیدا کند این تخصصها تا مدت زیادی پایدار است و امکان تغییر آن وجود ندارد. البته مطالعات بعدی نشان دهنده متفاوت بودن میزان چسبندگی در صنایع مختلف دارد. اما تجربه نشانگر چسبندگی زیاد در اقتصادهای متکی برمنابع طبیعی مانند نفت است.
در حوزه اقتصاد خرد (سازمانی)
- مزیت رقابتی:
شرکتها بهدنبال کسب مزیتهایی هستند که نه تنها برای شرکت ایجاد ارزش می نمایند بلکه امکان کپی برداری و تقلید آن توسط رقبا مشکل باشد. منابع انسانی شرکت بخاطر ویژگی وابستگی به مسیر عامل کسب مزیت رقابتی است. دلیل مشکل بودن تقلید از سیستم های منابع انسانی توسط رقبا این است که سیستم های منابع انسانی وابسته به مسیر رشد و بستر محیطی و شامل خط مشی هایی هستند که در طی زمان توسعه یافته اند و وابسته به تاریخچه شرکت می باشد ، لذا امکان دارد که رقبا متوجه شوند که یک سیستم مدیریت منابع انسانی ارزشمند است اما تقلید از آن نیاز به زمان و اجرای کامل آن استراتژیها در بستر مربوطه دارد که در عمل امکانپذیر نیست.
- حل مساله:
اقدامات حل مساله در سازمان، وابسته به مسیر تاریخی خود هستند. به بیان دیگر اعضای سازمان اغلب از راهبردهای سنتی حل مسائل بهره میبرند.
- فرهنگسازمانی:
هنجارها و ارزشهای فرهنگی که رد پای آنها در سالهای اولیه و سازنده سازمان وجود دارد، اهمیت زیادی در مسیر توسعه آن در آینده خواهد داشت. به بیان دیگر روحیات و فرهنگ تیم موسس سازمان، تاثیر زیادی در آینده سازمان دارد.
یکی از مزایای وابستگی به مسیر، ثبات و پایداری است: سازمان میتواند در برخورد با وضعیتهای مختلف از قواعد و هنجارهای وضعشده استفاده کند. ولی، معنای این قواعد و هنجارهای یکسان این نیز میتواند باشد که سازمانها در وضعیتهای بنیادی و ناگهانی نیازمند تغییر، به اندازه کافی انعطافپذیری نشان نمیدهند. محیطهای متغیر به انعطافپذیری اهمیت میدهند. وابستگی به مسیر میتواند نهادها را «ناکارآمد» کند، یعنی بهسادگی و بهسرعت به تغییر اوضاع محیطی واکنش نشان ندهند (ایگبرگ، 2003؛ کریستنسن، 2007الف). این انعطافناپذیری ممکن است در وضعیتهایی که نیازمند اقدام سریع و ناگهانیاند، گران تمام شود. اگر برنامهها و اصلاحات اداری مطابق با فرهنگ اداری سنتی باشند، سادهتر پذیرفته میشوند (ایگبرگ، 2003).
- مدیریت دانش:
دانش سازمان بر اساس «وابستگی به مسیر»، از طریق بازتکرار و بازترکیب دانش موجود تکامل مییابد.
در حوزه جامعهشناسی
وابستگی به مسیر طی شده به این معنی است که انتخابهای دیروز نقطه آغاز انتخابهای امروز هستند، اما در اصل وابستگی به مسیر بیشتر یک عامل تعیینکننده در تغییرات بلندمدت است تا تغییرات امروز و دیروز. دشوار بودن تغییر مسیر بسیار بدیهی است؛ چرا که روند یادگیری که با آن به نهادهای امروز رسیدهایم، انتخابهای آینده را تعیین خواهد کرد. ساختار نهادی روی مجموعهای از محدودیتها بنا شده که با جریان تغییرات پایین دستی در ارتباط بوده و انتخابها را هدایت میکند.
در حوزه نهادی[4]
یکی از بحثهای بسیار مهمی که نهادگرایان بر آن تأکید دارند، بحث وابستگی نهادی به مسیر طی شده میباشد و از این موضع پای تحلیلهای تاریخی در اقتصاد باز میشود. در بحث مذکور، سخن از این است که تغییرات نهادی در اغلب جوامع به آسانی رخ نمیدهد به دلیل اینکه نهادهای اجتماعی آن جوامع به مسیر طی شده تاریخی وابستگی دارند و معمولاً درخت نهادها به واسطه ایدئولوژی و بر ساختهای ذهنی مردم آبیاری و روز بروز تنومندتر میگردد؛ آبیاری شدن نهادهای موروث از تاریخ، باعث میشود تا تغییرات در جامعه نیاز به زمان طولانی داشته، در کوتاهمدت (مگر در شرایط کاملاً استثنایی) امکان وقوع نداشته باشد. این معنا را میتوان این گونه شرح داد، هنگامیکه در جامعهای نیاز به تغییرات نهادی احساس شود، ممکن است تغییرات رسمی به واسطه دستور دولتمردان به آسانی رخ دهد و قوانین و آییننامهها تغییراتی کنند اما این تحولات در زمینه حدود غیررسمی به سختی و با دشواری هر چه تمامتر امکان وقوع دارد. همین امر باعث میشود تا علیرغم تصوری که در میان برخی دولتمردان وجود دارد، تغییرات به آسانی صورت نپذیرد. - در تحلیل تداوم حیات نهادهای ناکارآمد نیز از نظریه وابستگی به مسیر استفاده میشود. نشان داده شده که تغییرات آینده جوامع تحت تاثیر ترکیب نهادهای اولیه است. همچنین یکی دیگر از علل ناکارآمدی نهادها و عدم حذف آنها، به این دلیل است که افراد جامعه حاضر به تغییر آن نیستند (وابستگی نهاد به مسیر) و از حذف نهادهای ناکارآمد جلوگیری کرده و نمیگذارند جامعه دست به حذف آنها بزند.
در حوزه سیستمها
وضعیت سیستم در هر لحظه، تابع وضعیت لحظهی قبل آن است. به عبارتی وابستگی به مسیر یا Path Dependency وجود دارد. لذا بخش عمده ای از ناکارآمدی سیستمها، ناشی وابستگی آن ها به مسیر حرکت گذشته است.
در حوزه مردمشناسی
باورهای مردمان و روحیات و خلقیات آنها ریشه در سر گذشت نهادهای جامعۀ آنها در محیط خاص و رویدادهای تاریخی خاص دارد. در واقع در پاسخ به پرسش چرا ما چنین شدیم؟ چرا در یک محیط نهادی رودربایستی شکل میگیرد؟ یا چرا سخنچینی و بدگویی پشت سر مردم وتملق وتعریف در حضور آنها صورت می پذیرد؟ این تعارفهای دم دری چیست؟ همان مردمی که تا شما چراغ راهنما میزنید تا اطلاع بدهید میخواهم بپیچم نمیگذارند و شما باید حتماً غافلگیرشان کنید تا بپیچید، اما همین آدمها دم در میایستند و «بفرمایید، بفرمایید»ها آغاز می شود! این پارادوکس رفتارهای دو سویه چیست؟ این، متأثر از محیط نهادی وسرگذشت نهادی است.
در حوزه روانشناسی
متغیرهای توصیفکننده رفتار انسان، معمولا دارای حافظهاند، به این معنا که در هر مقطع از زمان، وضعیت این متغیرها به تاریخچه آنها مرتبط است و نوعی وابستگی به مسیر در آنها دیده میشود. در واقع مفهوم وابستگی به مسیر یک مفهوم روانشناختی برای بررسی علل و زمینههای رفتار فردی در جریان و کنش با مجموعهای از عادات نهادینه شده درون فرد و همچنین نهادهای بیرونی است. نهادهایی که در طی زمان شکل گرفتهاند و هرگونه دگرگونی فردی را میتوانند محدود کنند.
وابستگی به مسیر بیانگر آن است که انتخابهای بعدی افراد به دلیل انتخابهای قبلی آنان محدود میشود و آنها نمیتوانند از سایه انتخابهای اولیه رها شوند که تعبیر قفل شدن به این موضوع اشاره دارد. بنابراین با کنش متقابل میان بستر نهادی و عوامل انسانی و سازمانی در مسیر زمانی مواجه هستیم. این فرآیند، همان مفهوم وابستگی به مسیر طی شده میباشد. به عنوان مثال، بخشی از رفتار خطای انسان که مانع پیشرفت و موفقیتش میشود، ناشی از وابستگی به مسیر است. بسیاری از افراد در تصمیمها و فعالیتهای اجتماعی و کاریشان، پس از بروز و آشکار شدن نشانههای اولیه مشـکل و خطا، تمــایلی به پذیرش آن ندارند. پایبندی مستمر به شرایط خطا، از نشانههای مشهود وابستگی به مسیر در تصمیمات فردی است.
در حوزه سیاست
معمولا دولتها میلی به اصلاحات گسترده که همه چیز را کاملا دست خوش تغییر کند ندارند. در این میان رد پای میل به پیروی از امیال گذشته به چشم می خورد، کارشناسان سیاسی از این گرایش با عنوان وابستگی یاد میکنند. این مساله به این معناست که هرگونه تغییر واقعی در جهت گیری، از انتخابی بر می آید که در نهایت باید از روی اجبار صورت بپذیرد که مسیر آن از قبل مشخص شده است. «وابستگی به مسیر » اجازه نمیدهد که تحولات توسعهای در مسیری صحیح و مطلوب به پیش برود.
تحقیقات بین المللی نیز تصمیمات گرفته شده در سطح بینالمللی در کشورها، تحت تاثیر ایده هایی است که قبلا در عرصه بین المللی به اجرا درامده اند. به عنوان مثال درباره مذاکرات هستهای ایران و شش کشور، وابستگی به مسیر به تعبیر «آرون دیوید میلر» به این معنا است: «حلقه بستهای که در آن مذاکره کنندگان به روند مذاکرات دلبسته میشوند و اعتقاد قوی به آن پیدا میکنند که رسالتی بر عهده دارند. آنها گمان میکنند این بهترین توافق ممکن است و سایر گزینهها به مراتب بدتر است. هر کسی این شعار را زیر سؤال ببرد، یا متوجه نیست و یا مخفیانه اهدافی را دنبال میکند». بدین ترتیب، کاخ سفید به دنبال توافق است، زیرا مسیری طولانی برای دستیابی به توافق پیموده است»
در حوزه تاریخی
فرایندهای وابسته به مسیر حرکت گذشته، پدیده هایی هستند که نتایج و دستاوردهای آن ها فقط به عنوان جزئی از یک فرایند تاریخی قابل درک هستند. به بیان دیگر حقایق امروز بر اساس اتفاقات دیروز شکل می گیرد. کارکرد اصلی معرفت تاریخی آن است که قیدهای موجود بر سر انتخابهای مورد نظر در هر دورهای شناسایی شود. مفهوم وابستگی به مسیر تصریح میکند، تصمیماتی که در گذشته اتخاذ شده، آثار خود را تا زمان حال استمرار بخشیده و محدوده گزینههای انتخابی آینده را مشخص میسازد.
انواع وابستگی به مسیر: اختیاری و اجباری
وابستگی به مسیر اختیاری به آن معنی است که اگرچه به مسیر وابستگی دارد، اما امکان جدا شدن از مسیر فعلی وجود دارد، ولی باید هزینه آن را پرداخت نمود. به عنوان مثال، وابستگی اقتصاد ایران به نفت، وابستگی به مسیر است اما میتوان به پرداخت هزینه، این مسیر را تغییر دارد. یا در مورد یارانه نقدی، اصل وابستگی به مسیر موجب میشود سیاست پرداخت رایانه در دولت قبل، در آینده هم ادامه پیدا کند و تغییر مسیر آن نیازمند پرداخت است.
وابستگی به مسیر اجباری به آن معنی است که جدا وابستگی از مسیر فعلی وجود ندارد. به عنوان مثال در حوزه اقتصاد، کشور ایران روی نوار بیابانی قرار گرفته و از سه هزار سال پیش خشکسالی و کمآبی مولفه مهمی در رشد اقتصادی بوده که امکان تغییر آن و انتقال ایران به بالای کمربندی بیابانی دنیا وجود ندارد و بهتر است تمام تصمیمات اقتصادی با در نظر گرفتن مشکل کمآبی و خشکسالی اتخاذ شود.
[1] Lock-in
[2] Dynamic
[3] Path dependence
[4] نهادها قوانین بازی در جامعهاند، یا به عبارتی سنجیدهتر، قیودی هستند از جانب نوع بشر وضع شده و روابط متقابل انسانها با یکدیگر را شکل میدهد. در نتیجه، نهادها سبب ساختارمند شدن انگیزههای نهفته در مبادلات بشری میشوند، چه این مبادلات سیاسی باشند چه اقتصادی و چه اجتماعی. نهادها راهنمای کنش متقابل انسانها هستند و حد و مرز مجموعه انتخابهای افراد را تعیین میکنند. نهادها هرگونه محدودیتی را که افراد نوع بشر وضع میکنند تا روابطشان را شکل دهند، شامل میشوند. شاید اگر به ویژگی مشترک همه نهادها توجه شود، درک بهتری از مفهوم نهاد به دست آید. این ویژگی چیزی نیست جز کنترل. کنترل، مجموعه روشها برای هماهنگ کردن کنشهای فردی بهعنوان بخشی از کنشهای جمعی است. بنابراین میتوان نهاد را بدین صورت تعریف کرد: «نهادها، قواعد بازی در یک جامعه و یا، بهطور رسمیتر، محدودیتهای ایجاد شده توسط انسان هستند که تعاملات انسانی را شکل میدهند».
دکتر امین پژوهش جهرمی
استفاده از مطالب یادداشت فوق در صورت ذکر منبع بلامانع است.
برگرفته شده از aminpazhouhesh.blog.ir